فرا اقتصاد بین الملل | تصمیمگیری یکی از مهمترین فرآیندها در مدیریت و عملکرد سازمانها است که بر اساس آن، مدیران و تصمیمگیرندگان باید از میان گزینههای مختلف، انتخاب مناسب را انجام دهند. تصمیمگیری میتواند به دو دسته کلی کمی (quantitative) و کیفی (qualitative) تقسیم شود. هر یک از این دو رویکرد ویژگیها، مزایا و چالشهای خاص خود را دارند. در این یادداشت، به بررسی ویژگیها و کاربردهای تصمیمگیری کمی و کیفی در سازمانها، و همچنین نحوه ترکیب این دو رویکرد پرداخته میشود.
تصمیمگیری کمی بر اساس دادههای عددی و تحلیلهای آماری صورت میگیرد. این نوع تصمیمگیری معمولاً شامل استفاده از مدلهای ریاضی و نرمافزارهای تحلیلی برای ارزیابی گزینههای مختلف است. ویژگیهای اصلی تصمیمگیری کمی عبارتند از:
تحلیل دادههای عینی: در تصمیمگیری کمی، دادهها و اطلاعات بهطور دقیق و عینی مورد بررسی قرار میگیرند. این دادهها میتوانند شامل آمار مالی، دادههای بازار و نتایج نظرسنجیها باشند (Stevenson, 2018).
مدلسازی و پیشبینی: استفاده از مدلهای ریاضی و نرمافزاری برای انجام پیشبینیها و شبیهسازیها در تصمیمگیری کمی شایع است (Kahneman, 2011).
دقت و قابلیت اندازهگیری: تصمیمات کمی معمولاً دقیقتر و قابل اندازهگیریتر از تصمیمات کیفی هستند، زیرا به دادههای دقیق متکیاند.
تصمیمگیری کیفی معطوف به ارزیابیهایی است که بیشتر به جنبههای غیرعددین و تحلیلی مرتبط میشود. به عبارت دیگر، این نوع تصمیمگیری به احساسات، تجربیات و قضاوتهای انسانی اتکا دارد. ویژگیهای کلیدی تصمیمگیری کیفی شامل موارد زیر است:
تمرکز بر روابط انسانی: تصمیمگیری کیفی معمولاً به تعاملات انسانی و روابط اجتماعی توجه بیشتری دارد. این نوع تصمیمگیری میتواند شامل مباحثات گروهی و مصاحبهها باشد (Stake, 2010).
تحلیل تجربیات: تصمیمات کیفی بر اساس تجربیات گذشته، شواهد غیررسمی و نظرات اشخاص متخصص اتخاذ میشوند (Eisenhardt, 1989).
انعطافپذیری: تصمیمگیری کیفی میتواند به سادگی تغییر کند و به شرایط جدید واکنش نشان دهد.
در عمل، بسیاری از سازمانها از رویکردهای ترکیبی برای تصمیمگیری استفاده میکنند. ترکیب اطلاعات کمی و کیفی میتواند به بهبود کیفیت تصمیمات کمک کند و بینشهای جامعتری را ارائه دهد. این رویکرد دارای مزایای زیر است:
تعادل بین عینیت و احساسات: ترکیب این دو روش به مدیران امکان میدهد تا هم از محاسبات دقیق و هم از تجربیات انسانی بهرهبرداری کنند.
کاهش ابهام: استفاده از اطلاعات در دو سطح کمی و کیفی میتواند به کاهش ابهام و افزایش دقت در تصمیمگیری کمک کند (Dul & Hak, 2014).
جمعبندی و نتیجهگیری
تصمیمگیری در سازمانها، جزو فرآیندهای کلیدی و تعیینکننده است که میتواند بر عملکرد کلی سازمان تأثیر بگذارد. در حالی که تصمیمگیری کمی بر اساس دادههای عینی و تحلیلهای آماری است، تصمیمگیری کیفی به جنبههای انسانی و تجربیات فردی توجه دارد. برای دستیابی به نتایج بهینه، سازمانها باید از ترکیب این دو رویکرد بهرهبرداری کنند تا تصمیمات بهتری اتخاذ کنند.
تبیین: علیرضا محمودی فرد – مشاور ارشد مدیر در امور توسعه و مدیریت منابع در کانون تحقیق و توسعه واحدهای تولیدی، تجاری و خدماتی
دیدگاهتان را بنویسید