طبق گزارش فرا اقتصاد بین الملل، در کتاب هنر شفاف اندیشیدن رالف دوبلی آمده است:
“oxxxoxxxoxxoooxooxxoo آیا این دنباله تصادفی است یا یک الگو پشت آن است؟ توماس گیلوویچ، استاد روانشناسی، از صدها نفر این سوال را کرد؛ بیشتر آنها نمیخواستند باور کنند که این دنباله، کاملا تصادفی است؛ آنها فکر میکردند باید قاعدهای پشت این حروف باشد؛ گیلوویچ توضیح داد اینطور نیست و به یک تاس اشاره کرد؛ ممکن است تو چهار بار متوالی یک عدد را بیاوری و این خیلی از افراد را فریب میدهد؛ ظاهرا ما نمیتوانیم بپذیریم شانس میتواند پشت چنین وقایعی باشد.”
در برخی از اتفاقات روزمره ما، مباحث احتمالی و شانسی وجود دارد و نمیتوان منکر آنها شد، اما بسیاری از افراد، آنها را اتفاقی و شانسی نمیدانند؛ وقوع اتفاقات شانسی در روزمزه، کم نیست، مخصوصا اگر شبیه به مسابقه یا مواردی باشد که چندان حیاتی و ضروری نیستند؛ مثلا من امشب که در ایام شهوریوماه/ ربیعالاول/ سپتامبر است، میخواهم با دوستم منچ بازی کنم؛ اینکه ما تاس را پرتاب میکنیم و اعدادی برایمان میآیند، کاملا تصادفی و شانسی است؛ مخصوصا اگه شخص، هیچ تکنیکی خاصی برای پرتاب تاس نداشته باشد و تاس را کاملا در دست بچرخاند، یا به ارتفاع مناسبی پرتاب کند و در کل اینکه تلاشی برای آوردن عدد خاصی به خرج ندهد و تاس هم کاملا یکنواخت و دارای توزیع نرمال باشد؛ خب این صرفا یک بازی سرگرمکننده است و برد یا باخت در آن هیچ تاثیری در زندگی ما ندارد، که بگوییم تقدیرها و سبب و اسباب یا شرایط یا سایر افراد و سیاستها، روی وقایع موثر هستند.
بله؛ در مواردی که حائز اهمیت هستند و ممکن است در زندگی با آنها مکررا مواجه شویم، نیروهای ماوراالطبیعه و امدادهای الهی و غیبی و قضا و قدرها و بسیاری از ورودیهای مختلف که آنالیز هر سیستمی را پیچیده میکنند، بسیار موثرند؛ مثلا در مفاهیم دینی وجود دارد که فردی که صدقه میدهد، بلایایی از او دور خواهد شد؛ روزی او افزایش خواهد یافت و …؛ تحلیل اینگونه است که کسی که برای دیگران مشکل ایجاد نمیکند و برعکس، واقعا در تلاش است تا به آنها کمک کند، این انرژیهای مثبت عالَم باعث خواهد شد که کارهای خودش هم بهتر راه بیفتد؛ یا اینکه مکررا شنیدهایم که میگویند اگر گرفتاریهای بزرگ و زیادی در زندگی دارید، به زیارت حضرت امام علی بن موسی الرضا (علیه آلاف التحیت و الثناء) بروید تا گرفتاریهایتان رفع شود؛ یا مثلا اگر با بیماری مواجه میشوید، یا نگرانید که بیماری شما عود کند، یا میخواهد از امراض پیشگیری کنید، قربانی انجام دهید، تا دفع بلا و بیماری شود؛ بله، این موارد، صحیح هستند و تجربه بارها آنها را ثابت کرده است؛ اینها برای حالاتی هستند که اهمیت دارند؛ برای زمانی که موضوع و مساله، مهم است؛ ولی مثلا اگر از روشهای احتمالی و تصادفی استفاده شود، یا برای امری غیر مهم همچون بازی تفننی، بخواهیم حرکتی انجام دهیم، شانس بسیار دخیل است.
اینکه در برخی موارد همچون مثال کتاب که دنبالهای تصادفی آورده شده، ولی اکثر افراد مخاطب، تصادفی بودن آن را قبول نمیکردند، ابعاد دیگری برای بررسی نیز دارد؛ مثلا اینکه، بعضی افراد، ذاتا بدبین هستند و فکر میکنند پشت هر خروجی یا نتیجهای، یک توطئه یا دسیسه وجود دارد؛ مخصوصا وقتی از آنها سوالی میشود، تصور میکنند که قصد به چالش کشیده شدن، نابودن شدن یا بیآبرو شدن آنها وجود دارد؛ تصور میکنند که هر نتیجه منفی در دنیا، حتما با نقشهی گروهی بدنیت است. یا مثلا وقتی در بازی کامپیوتری فوتبال میبازند، میگویند که عمدا در تنظیمات رفتهای و تیم من را ضعیف کردهای که خودت برنده و من بازنده شوم. گروهی دیگر هستند که نکتهسنج هستند، ولی بیش از حد حساس هستند و چندان به اهمیت مساله توجه نمیکنند؛ مثلا برد و باخت در یک گیم، آنقدری مهم نیست که شرکت سازندهی دستگاه یا بازی مربوطه، بخواهد وجه تمایزی را برای تیمی قائل شود؛ یا مثلا اینکه ضربهی پنالتی بازیکن تیم من به تیر دروازه میخورد، چندان مهم و موثر باشد.
بهطور کلی میتوان گفت:
در برخی موارد، صرفا تکنیک و توانایی اجرا، ملاک است؛ مانند اجرای حرکات ژیمناستیک در دارحلقه؛ اما حتی در همین موارد هم ممکن است ورزشکاری با بدشانسی یا خوششانسی مواجه شود.
در برخی موارد، فقط شانس دخیل است؛ همانند بازی سرگرمکننده منچ و مارپله یا بسیاری از گیمهای کامپیوتری.
در برخی موارد، هم شانس و هم تکنیک، دخالت دارد؛ مانند زدن ضربات ایستگاهی در فوتبال یا پرتاب آزاد توپ بسکتبال.
در برخی موارد، تقدیرها و نیروهای ماورای فیزیک، موثرند؛ همانند برنده شدن یک فقیر برای دریافت کمک هزینه سفر به کربلای معلی.
در برخی موارد هم در کنار اینها (تکنیک، توانایی اجرا و شانس)، تقدیرها، دعاها و نیروهای دیگر، تاثیرگذارند و تمامی موارد میتوانند اثر و وزن خود را داشته باشند؛ مانند زنده ماندن یک رئیسجمهور، تحت عمل جراحی مغز.
نه رد کردن کامل شانس، صحیح است و نه اینکه بگوییم همه چیز شانسی است؛ هر دو حالت، اشتباه است و طرز تفکر فرد را زیر سوال میبرد؛ نگاه صفر یا یکی، در غالب موارد و همچنین در اینجا، اشتباه است؛ در همین مثالهایی که زدیم، مشخص شد که حالتهای مختلفی ممکن است رخ دهد و موارد متعددی هستند که میتوانند تاثیرگذار باشند؛ مثلا یک نفر با دوچرخه برخورد میکند و از دنیا میرود و یک نفر هم با تریلی تصادف میکند و زنده و بعضا سالم میماند؛ چهبسا شنیده شده است که یک نفر با گزش پشه یا گیر کردن هسته میوه نارنگی، جان خود را از دست میدهد و یک نفر دیگر هم علیرغم سقوط از کوه، زنده میماند؛ آیا اینها شانسی هستند؟ طبیعتا خیر؛ عالَم، عالَمِ سبب و اسباب، فعل و انفعلات، ورودیها و خروجیها، کنش و واکنشها و کوپلینگهاست؛ ورودیهای زیادی به هر سیستم وارد میشود و هیچ سیستمی صرفا متاثر از یک یا دو وردی نیست؛ هر سیستم، علیالخصوص در مورد انسان، تحتتاثیر ورودیهای متعددی است؛ فلذا کنترل انسان، بسیار مشکل است و محققان، مغز انسان را پیچیدهترین چیزی که در این عالَم وجود دارد، میدانند.
از هر دستی بدهی، از همان دست میگیری؛ طبق قانون سوم نیوتن، هر عملی را عکسالعملی است؛ مساوی و در خلاف جهت آن! حتی وقتی به دیوار که در تعریفی، بیجان است ضربه بزنی، آن دیوار هم نیرویی به تو وارد میکند و دست تو هم درد میگیرد؛ حال چه برسد که به موجودی زنده همچون گیاه، حیوان یا انسان ضربهای وارد کنی…؛ شاید اگر فردی الان مثلا گیاهی را قطع کند یا از بین ببرد، ظاهرا اتفاقی برایش نیفتد، ولی این قضیه، انرژیها و تاثیرات خود را در عالَم خواهد گذاشت و شخص، از آن انرژیها، متاثر خواهد شد. تو حتی میتوانی به مولکولها، مثلا مولکولهای آب، انرژی مثبت یا منفی بدهی و پژوهشهای پروفسور ایموتوی ژاپنی، کاملا موید این مطلب است؛ موجودات بسیاری در عالم، از آب تشکیل شدهاند و %۷۰ بدن انسان نیز متشکل از آب است؛ پس هر چیزی میتواند روی آب و در واقع روی روح و بدن انسان تاثیرگذار باشد؛ بحث اهمیت و ارزش محیط زیست و موجودات زنده، در خصوص عدم شانسی بودن رخدادها در زندگی انسان، بسیار پررنگ است و یگانه خالق این جهان، تمامی این موارد را مدنظر قرار میدهد و همه اینها رفتارها و عملکردها در سرنوشت فرد موثرند.
یکی از مواردی که بسیار قابل تامل است، قضیهای است تحتعنوان اثر پروانهای که کاملا این مفهوم سبب و اسباب بودن عالَم را تبیین میکند؛ اثر پروانهای نام پدیدهای است که بهسبب حساسیت سیستمهای آشوبناک به شرایط اولیهی خود ایجاد میشود؛ بهطوریکه تغییری کوچک در یک سیستم آشوبناک مانند جو سیاره زمین همچون بالزدن یک پروانه، میتواند باعث تغییرات شدید همانند وقوع طوفان در کشوری دیگر در آینده شود.
پس ذهن ما همیشه موارد را نباید یکطرفه و یکجانبه بررسی کند؛ نتایج و شرایطی که در مسالهای پیش آمده است، ممکن است اتفاقی بوده باشد؛ ممکن است معلول یکسری علل باشد؛ ممکن است فرآیندهایی طی شده است که به اینجا رسیدهایم و شاید هم افرادی بهصورت مستقیم و عمدا یا سهوا در آن دخیل بودهاند و فرآیند را تحتالشعاع عمل خود کردهاند؛ حالات مختلفی ممکن است وجود داشته باشد و باید سرچ و اسکن خوبی بکنیم تا قضیه و علت وقوع مساله برایمان روشن شود؛ خروجیها و نتایج بهدست آمده، ممکن است تصادفی و اتفاقی بوده باشند؛ شاید هم نه؛ اینکه تو ابر را بهشکل صورت شخصی میبینی، معلوم نیست حقیقتی را برساند؛ و البته گاهی هم اتفاقاتی اطراف ما میافتند که ذهن ما را بهسمتی ببرند که نکته یا ایدهای در ذهن ما جرقه بزند، یا مسالهای تداعی شود، یا اهمیت موضوعی برایمان بیش از پیش آشکار شود ….
به قلم: علیرضا محمودی فرد – کارشناس تحقیق و توسعه شرکت فنی و مهندسی آریا اندیشه صنعت اکسین
دیدگاهتان را بنویسید