بر طبق گزارش فرا اقتصاد بین الملل، مدیریت میانی بهعنوان یکی از سطوح مهم در ساختار سازمانی، نقش حیاتی در پیوند بین مدیریت عالی و سطح عملیاتی ایفا میکند. مدیران میانی، مسئولیت ایجاد هماهنگی بین اهداف استراتژیک سازمان و اجرای برنامهها را بر عهده دارند. در این یادداشت، به تعریف، وظایف، ویژگیها و اهمیت مدیریت میانی در سازمانها پرداخته میشود.
مدیریت میانی به مدیرانی اطلاق میشود که در سطح میانی سازمان قرار دارند و معمولاً مسئولیت هدایت و نظارت بر مدیران خط اول یا تیمهای عملیاتی را بر عهده دارند. این دسته از مدیران، با تصمیمات و استراتژیهای سطح عالی همکاری میکنند و به ایجاد خطمشیهای اجرایی و عملیاتی میپردازند (Mintzberg, H., 1975).
مدیران میانی، با انجام مجموعهای از وظایف مشخص، به اجرایی کردن دستورالعملها و اهداف سازمان کمک میکنند؛ برخی از این وظایف عبارتند از:
برنامهریزی و سازماندهی: توسعه و پیادهسازی برنامههای اجرایی مرتبط با اهداف سازمانی.
نظارت و کنترل: پایش عملکرد تیمها و کارمندان برای اطمینان از تحقق اهداف.
ارتباطات: برقراری ارتباط مؤثر بین سطح عالی و عملیاتی، انتقال اطلاعات و بازخورد.
توسعه و آموزش کارکنان: شناسایی نیازهای آموزشی و ارتقاء مهارتهای کارکنان (Luthans, F. , 2011).
مدیران میانی، دارای ویژگیهایی هستند که به آنها در انجام کارهای خود کمک میکند:
توانایی تصمیمگیری: توانایی ارزیابی موقعیتها و اتخاذ تصمیمات مناسب برای پیشبرد اهداف.
مهارتهای ارتباطی: ارتباط مؤثر با کارکنان و سایر سطوح مدیریتی.
رهبری: توانایی ترغیب و انگیزش اعضای تیم برای دستیابی به نتایج مطلوب (Katz, D., & Kahn, R. L. , 1978).
مدیریت میانی نقش کلیدی در موفقیت سازمان دارد و مزایای زیر را به همراه دارد:
پیوند بین سطوح مختلف: مدیران میانی بهعنوان پل ارتباطی بین مدیریت عالی و عملیاتی عمل میکنند و اطمینان حاصل میکنند که اهداف استراتژیک بهدرستی در سطوح پایینتر اجرا میشود.
تسهیل تغییرات سازمانی: در زمان تغییرات سازمانی، مدیران میانی میتوانند بهراحتی این تغییرات را در سطح تیمهای خود پیادهسازی کنند.
ارزیابی و بازخورد: آنها میتوانند اطلاعات ارزشمندی از عملکرد کارکنان و تیمها به مدیریت عالی ارائه دهند و به بهبود مستمر کمک کنند (Wooldridge, B., & Floyd, S. W. , 1990).
مدیران میانی ممکن است با چالشهای مختلفی مواجه شوند که شامل موارد زیر میشوند:
فشارهای متضاد: باید بین انتظارات مدیریت عالی و نیازهای کارکنان تعادل ایجاد کنند.
کمبود منابع: دسترسی محدود به منابع مالی و انسانی ممکن است بر توانایی آنها برای انجام وظایف تأثیر بگذارد.
تغییرات سریع بازار: تغییرات سریع در صنعت و بازار میتواند فشارهایی را بر اداره عملیات و تصمیمگیریها ایجاد کند (Hales, C. , 2005).
جمعبندی و نتیجهگیری
مدیریت میانی بهعنوان یک عنصر کلیدی در ساختار سازمانی، نقشی حیاتی در پیوند میان اهداف استراتژیک و عملیات اجرایی ایفا میکند. مدیران میانی با انجام وظایف متنوع و مقابله با چالشهای مختلف، سازمانها را در راستای تحقق اهداف خود یاری میکنند. توانایی آنها در ایجاد هماهنگی، مدیریت افراد و ارائه بازخورد مناسب، به موفقیت کلی سازمان کمک میکند.
تبیین: علیرضا محمودی فرد – مشاور مدیرعامل در امور فناوری اطلاعات و ارتباطات شرکت فناوری و مهندسی پرتو صنعت طلایی
دیدگاهتان را بنویسید